چند از این قیل و قال عشق پرست و ببال


تا تو بمانی چو عشق در دو جهان بی زوال

چند کشی بار هجر غصه و تیمار هجر


خاصه که منقار هجر کند تو را پر و بال

آه ز نفس فضول آه ز ضعف عقول


آه ز یار ملول چند نماید ملال

آن که همی خوانمش عجز نمی دانمش


تا که بترسانمش از ستم و از وبال

جمله سوال و جواب زوست منم چون رباب


می زندم او شتاب زخمه که یعنی بنال

یک دم بانگ نجات یک دم آواز مات


می زند آن خوش صفات بر من و بر وصف حال

تصلح میزاننا تحسن الحاننا


تذهب احزاننا انت شدید المحال